dokhi bala

|پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:,| 9 PM|NaRgEs|


 

|پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:,| 10 AM|NaRgEs|

گروه ss501

(بقیه در ادامه مطلب)

|پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:,| 10 AM|NaRgEs|

 

 
مرد دي
 

خداي من ! او كسي است كه مي داند كجا ميرود مستقيم رو به جلو! مردان متولد اين برج تلاش مي كنند تا پيشرفت كنند . سياره آنها كيوان است ، كيوان فرمانروايي جدي است و توسط حلقه هايي احاطه شده. پس متولد اين برج با حلقه هاي خودش محدود شده است. آنها دقيقاً مي دانند چه كاري را مي توانند انجام دهند و آن را به خوبي انجام مي دهد، نه كمتر و نه بيشتر . اين مردان محدوديتهاي خود را شناخته و آنها را رعايت مي كنند كه گاهي به موفقيتي عظيم مي انجامد . در مواقعي ديگر نگراني ها از اوآدمي خشك مغز مي سازند و او قدم از قدم بر نمي دارد و خطر نمي كند و با قوانين دستورات خود را محدود مي كند . اين مردان و پول مثل قفل و كليد باهم جورند. متولد اين برج تحت تأثير نشانه خود دقيقاً محافظه كار هستند و هميشه خوش نامي دارند . آنها نگران عقايد مردم هستتندو سعي مي كنند در هر كاري اصول و مقررات جاري را رعايت كنند . فكر نكنيد آدمهاي كسالت آوري هستند ، نه واقعاً اين طور نيست. آنها به پدر اهميت زادي مي دهند و فكر مي كنند سايه پدر همچون روح هميشه بر بالاي سر آنها پرواز مي كند,(هملت را به خاطر مي آوريد.) شكايت عمده آنها احساس گناهي است كه زجرشان مي دهد ، مرد متولد اين برج حتماً اگر پايش را جاي پاي پدر بگذارد باز هم از غصه اينكه وظيفه اش را در مقابل پدر به خوبي انجام نداد ، او را غذاب مي دهد. اگر اين نگراني ها ريشه دار باشند اعتماد به نفس او را تضعيف كرده و خرد مي شود. اما اگر همين حس مسئوليت پذيري را در راه درست به كار برد، قوي و قويتر مي شود . آن وقت آسمان آخرين مرز محدوديت اوست. به دليل احساساتي كه نسبت به پدرش دارد. خودش نيز پدري فعال و سخت گير خواهد بود. وقتي احساس شادماني كند، بچه ها را دو چندان شاد مي كند و در مواقع ديگر پدري بسيار عاقل است . وقتي بچه ها تكاليفشان را انجام مي دهند مصمم و قاطع بالاي سر آنهاست و آنها را كنترل مي كند وقتي پدر بزگ شود، هر چند مي گويد شصت ساله است ولي مثل شانزده ساله ها رفتار مي كند. مرد متولد برج دي گاه معتاد به كار است. ولي بهتر است قبل از آنكه شما او را با سامسونت ، كامپيوتر و ماشين حسابش تنها بگذاريد، تمرين كند با آنها به گردش برويد و نشان دهيد چقدر به آنها اهميت مي دهيد. مرد و زن متولد اين برج بسيار دلچسب يا ترش رو، شيك و چشم و گوش باز يا ژوليده پوليده و بدبو باشد. برخي از آنها وقتي راه مي روند مثل سطل زباله اي هستند كه روي دوپا راه مي رود ، برخي از اين مردان از حمام كردن اكراه دارند و فكر مي كنند اگر در رگبار گير بيافتد، تايك هفته حمام نمي خواهند ! پيش از انكه بازو به بازوي او قدم بزنيد يا براي بيني تان گيره لباس تهيه كنيد بايد بدانيد كه همه آنها اينطور نيستند ! بعضي بسيار تميز و مرتب هستند و بوي خوش ( ونه عطري مزخرف ) از خود در هوا مي پيچد. چه تميز چه كثيف مردان متولد اين برج معمولاً لاغر و تيره و اغلب كوتاه هستندو كوتاهي قد را با بزرگي شخصيت جبران مي كنند. سن آنها در جواني بيشتر به نظر ميرسد . اگر 15 ساله باشند سي ساله به نظر مي رسند اما وقتي به سي سالگي ميرسند در جا مي زنند. و به آرامي پير مي شود
 
 
زن دي
عجب زن قدرتمندي !ما اینیم دیگه از آنجا كه زن متولد برج دي آكنده از اقداري حيرت آورست و ديگران را به چند بار فكر وادار مي كند، برخي فكر مي كنند كه اوزني مرد نماست ، شب بود ریشو سیبیلارو ندیدی اما نيست. جالب است بدانيد دختران متولد دي اغلب با مرداني شل و ول و گاه ترسو پيوند زناشويي مي بندند و به اين ترتيب رئيس نان آور خانه مي شوند.ای بابا شوهر رو هم ما بایید جمع و جور کنیم آنها احساس پدري هم مي كنند. نه دیگه در این حد البته همه آنها با آدمهاي ترسو ازدواج نمي كنند. اگر يك روز در فروشگاه زني را ديديد كه تند تند راه مي رود و شوهرش در حاليكه ساك خريد وي را در دست دارد، با عجله به دنبالش ميرود. مطمئن باشيد زن متولد دي را ديده ايد. بدو دیگه یه ساکم نمیتونی بیاری شل و ول برخي از اين دختران با مرداني ازدواج مي كنند كه پله هاي موفقيت را يكي پس از ديگري( تی میکشن) طي مي كنند ، آنها از ته دل به شوهر خود افتخار مي كنند، براي اثبات ادعاي مادر ستاره شناسي ، پيشنهاد مي كنم دفعه بعد كه سري به بانك زديد، دورو برتان را خوب نگاه كنيد پيرمردي را با دفترچه مستمري به همراه نوه خوشگلش مي بينيد . نه نه نه اشتباه نكنيد، آن خانم جوان زيبا همسر اوست و حتماً هم متولد دي است.پیر مرد زنان متولد دي مردان ميانسال را خيلي دوست دارندعیــــــــــش و در ازدواج گاهي به تفاوت سني 30 سال فكر مي كنند . آنها شوهري مي خواهند كه برايشان پدري كند . اما مادري دلباخته بچه هاست و مي خواهد آنها را در زندگي راهنمايي كند، خطرات را گوشزد كند و براي عبور از موانع به آنها كمك كند.یهو بگو پترس دیگه گاهي فضول است و بيش از اندازه در كار بچه ها دخالت مي كند و مي خواهد بچه ها به خواسته هايي كه خودش داشته و نرسيده ، برسند. او بسيار دلسوز است و كمك بزرگي براي بچه هاست و هر وقت كه لازم باشد آنها را هل مي دهد.هل میدی بچه رو محکم میزنی زمین.یه چند بار زمین بخوره خودش آدم میشه(اینم نکته یه تربیتیش) او نمك زمين است، او مادري معركه است زني با محبت قاطع، منضبط، تابع مقررات و است. او مامان ، بايدها ست . گاهي آنقدر جدي مي شود كه درگيري به وجود مي آورد، بويژه وقتي بچه ها نوجوان هستند. سر بچه ها داد مي زند: آن شكلي بيرون نرو ، مردم چه فكري مي كنند. چون زن است احساساتي تر از همتاي مردش است. اما هيچ وقت او را مثل آبگرمكن در حال جوشيدن نمي بينيد. او مصمم است كه شغلي براي خود دست و پا كند و در آمدي هرچند اندك داشته باشد. اغلب اين دختران در زندگي بايد هدفي داشته باشند و در پي رسيدن به آن تلاش كنند . دختر متولد برج دي هيچ چيز را راحت به دست نمي آورد.نا برده رنج گنج به دست نمیایدیعنی همون میسر نمیشود او براي رسيدن به خواسته هايش بايد صرفه جويي كند و مثل يك درويش زندگي كند .یعنی باید بزنی تو کاره تاناکورا و اینا اگر آدم مثبتي باشد، گرفتاري و رنجها را به حساب تجربه مي گذارد و سعي دارد تا از اشتباهات و بدبختي ها درس عبرت بگيرد. اما امان از وقتي كه حس شوخ طبعي اش گل كند. او دختري با سليقه و شيك است. ( به سر و وضعش نگاه نكنيد) قيافه مهربان او ديدني است .ووووییییییی برخي از اين دختران سرشار از زيبايي و جذبه هسستند منو میگه ها و با هوش و تدبير خود ديگران را ميخكوب مي كنند . بهتر از اين چه مي خواهيد

 

 

 


 

|پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:,| 10 AM|NaRgEs|

 
مي دوني؟ يه اتاقي باشه گرمه گرم..روشنه روشن.. تو باشي منم باشم..
کف اتاق سنگ باشه سنگ سفيد...
تو منو بغلم کني که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم.. اينجوري که تو تکيه دادي به ديوار...پاهاتم دراز کردي...
منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکيه دادم... با پاهات محکم منو گرفتي ...دو تا دستتم دورم حلقه کردي...
بهت مي گم چشماتو مي بندي؟ ميگي اره بعد چشماتو مي بندي ...
بهت مي گم برام قصه مي گي ؟ تو گوشم؟ مي گي اره بعد شروع مي کني اروم اروم تو گوشم قصه گفتن...
يه عالمه قصه طولاني و بلند که هيچ وقت تموم نمي شن...
مي دوني؟ مي خوام رگ بزنم...رگ خودمو...مچ دست چپمو...يه حرکت سريع...
يه ضربه عميق...بلدي که؟ ولي تو که نمي دوني مي خوام رگمو بزنم ...
تو چشماتو بستي ...نميدوني من تيغ رو از جيبم در ميارم...نمي بيني که سريع مي برم...
نمي بيني خون فواره مي زنه...رو سنگاي سفيد...
نمي بيني که دستم مي سوزه و لبم رو گاز مي گيرم که نگم اااخ که چشماتو باز نکني و منو نبيني... تو داري قصه مي گي...
من شلوارک پامه...دستمو مي ذارم رو زانوم...خون مياد از دستم ميريزه رو زانوم و از زانوم ميريزه رو سنگا...قشنگه مسير حرکتش...
حيف که چشمات بسته است و نمي توني ببيني... تو بغلم کردي..مي بيني که سرد شدم...
محکم تر بغلم ميکني که گرم بشم... مي بيني نا منظم نفس مي کشم... تو دلت ميگي آخي دوباره نفسش گرفت.
 

 

|چهار شنبه 9 فروردين 1391برچسب:,| 5 PM|NaRgEs|

miss-A

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 7 صفحه بعد